کد مطلب:314359 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:514

قدمگاه محله ی عباس در شهر شوشتر
در محله ی «عباس» شهر شوشتر در انتهای خیابان فرح شرقی بقعه ای قرار دارد به نام مقوم یا مقام عباس علیه السلام. درون بقعه عبارت است از یك فضای نسبتا وسیع كه به صورت یك اتاق 7 ضربدر 7 متر در زیر سقف آجر كاری تزیین شده قرار دارد و در زیر سقف یك گنبد كوچك با گیلویی بلند كاشی كاری با سبك صفوی نصب شده است. در چهار طرف این گنبد چهار دهانه تاق رومی قرار گرفته است. خیز تاق بلند و عرض دهانه 3 متر است. از جانب غرب این تاق پس از گذشتن از یك راهرو كه پی های قطور جرز دیوار و پایه های تاق رومی در طرفین آن است یا اتاق به ابعاد 9 ضربدر 6 متر واقع است كه ظاهرا ایوان مسجد بقعه بوده است و در ضلع جنوبی اتاق اصلی یك راهرو كوچك غلام گردش قرار گرفته و در ضلع شرقی، پس از راهرو كوچكی و گذشتن از دو تاق رومی كوچك به اتاق بزرگ چهار گوشی می رسیم كه 9 ضربدر 9 متر است و بر آن سقفی مدور و وسیع مانند یك خیمه سوار كرده اند كه سقف مدور خود بر پایه های كوتاه دیوار قرار گرفته است. این اتاق با سقف وسیع خیمه مانندش به شكل خیمه ای درآمده و سبك معماری مغولی و تیموری را می نمایاند و هشت دهانه ی تاق های خیمه ای آن بسیار استادانه و با تناسب تعبیه شده اند و درست یك خیمه ی بزرگ سفید را با هشت ورودی نشان می دهد. در گوشه ی جنوب غربی این اتاق خیمه مانند راهرو كوتاهی است كه به اتاق راهرو غربی بقعه ی اصلی راه دارد و در آن یك سنگ كوچك هشت گوش به محیط 23 /1 متر و ارتفاع 15 سانتی متر با یك گودی در وسط آن قرار دارد كه اطراف سنگ در اضلاع هشتگانه تراشیده شده است و شاید نوعی از پایه های آتشدان های اشكانی یا نظایر آن باشد كه از نقطه ای دیگر یا بنای دیگری به این مكان انتقال داده شده باشد.

بقایای یك گنبد یا تاق در ضلع شرقی با آثار دو دهنه تاق دیده می شود كه بر فراز دو دستك پایه هنوز باقی مانده اند. در ورودی بقعه رو به شرق است و سقف ایوان آجرچینی است و كاشی كاری حاشیه دارد. كاشی كاری پیشانی جبهه ی ورودی زیبا و جدید است و اشعار فارسی با خط خوش نستعلیق و گل و بوته قاجاری بر بالای سردر بقعه جالب توجه است. یك پنجره ی نورگیر گچبری سبك صفوی در زیر تاق سقف ایوان



[ صفحه 229]



ورودی بر فراز در تعبیه شده است.

در صفحه ی 132 كتاب تاریخ جغرافیایی خوزستان تصویری به شماره ی 58 چاپ شده است و زیر آن نوشته شده است: «ایوان بزرگ مسجد حسین شوشتر».. درصد تاریخ جغرافیایی خوزستان، سید محمد علی امام شوشتری، تهران، 1331، ص 123. درصد

گمان نگارنده این است كه این تصویر از ایوان بزرگ مقام عباس باشد. اما مؤلف كتاب مرحوم امام شوشتری در صفحات 135 و 136 همان كتاب و همان چاپ نوشته است:

«مزارات دیگر در شوشتر و اطراف آن هست، اما این قدر هست كه در روزگار صفویه بنا شده اند. مانند مقبره ی سید محمد بازار كه در بیست سال قبر تعمیری مفصل شده و مقبره ی سید محمد ماه رو متصل به دروازه ی گرگر كه آن نیز اخیرا تعمیر شده و مقبره ی عبدالله بانو و مقبره ی نبی الله كه گویند مردخای نام دارد و مقبره ی سید نورالدین فرزند سید نعمت الله جزائری متصل به مسجد جامع از ابنیه ی عصر نادرشاه است و اكنون مشرف به انهدام می باشد و مدفن سید عبدالله بزرگ فرزند سید نورالدین نیز در آن جاست.

... روی هم رفته در شوشتر و بلوك آن مزارات بسیار است كه برخی را باید مربوط به علمای یهود دانست، مانند روبیل و مردخا و شعیب در میان آب و مردخای معروف نبی الله و برخی دیگر از علمای اهل سنت اند، مانند سعد و سعید، برخی هم از ساداتند كه به چند واسطه نسب ایشان به ائمه می رسد. نهایت آن كه مردم وسائط را انداخته آنان را فرزندان بلا واسطه ی امام می شمارند، مانند سید محمد بازار و سید محمد گیاه خوار و سید صالح و سید محمدشاه. برخی دیگر از مشایخ طریقتند، مانند شیخ شمس الدین و پیرخمسین و پیرجفائی و پیر محمود و سید قطب الدین و ترك تیز و چند باب دیگر از آنها قدمگاه و مقام است، مانند مقام حضرت خضر علیه السلام و حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مقام امام حسین و مقام حضرت عباس علیهماالسلام.



[ صفحه 230]



بهشتستان یار

گفت ای دست اوفتادی، خوش بیفت

تیغ، در دست دگر بگرفت و گفت



آمدم تا جان ببازم، دست چیست

مست، كز سیلی گریزد، مست نیست



واحسرتا كه هاله ی غم بر رخش نشست

مهری كه تاب تیر نگاهش قمر نداشت



مصداق عدل و منجی دین، مظهر شرف

نخلی كه غیر وجود و فضیلت ثمر نداشت



عباس شمع بزم شهیدان كه همچو او

گنجور دین به گنج فضائل گهر نداشت



یاقوت اشك از مژه می سفت و حاصلی

جز دامن نشسته به خون جگر نداشت



بد پاسدار خون خداوند و كس چو او

پاس حریم عترت خیرالبشر نداشت



لب خشك كام خشك برون آمد از فرات

یاور به غیر خون دل و چشم تر نداشت



تا مشك آب را برساند به كودكان

جز سوی خیمه گه به سوئی نظر نداشت



سرداد و دست داد و فدا كرد هرچه داشت

از دامن امام زمان دست برنداشت



«مردانی» عاقبت به ره عشق كشته شد

شمعی كه جز شرار محبت به سر نداشت



شعر از «محمد مردانی»



[ صفحه 231]